طاهاطاها، تا این لحظه: 13 سال و 3 ماه و 27 روز سن داره

فرشته کوچک خوشبختی

آرايشگاه

سلام عشق مامان راستي يادم رفت بنويسم كه پنج شنبه هم بردمت آرايشگاه و موهاي خوشگلت رو كوتاه كردم اينقدر ناز شدي آقا شدي كه نگو و نپرس خاله مريم كه موهات رو كوتاه ميكرد كلي اذيت كردي مثلا بردمت آرايشگاه كودكان كلي اسباب بازي و لگو و سي دي و ماشين و توپ بود و شما با اين همه كلي گريه كردي ولي به خوشگليش ميارزيد و بعدش هم اومديم تو آسانسور سرت رو ميديدي و ميخنديدي خلاصه كه گل شدي آقاي من دوستت دارم يه دنيا . تازشم جديدن مامان رو محكم بقل ميكني و بوس ميكني خيلي كيف ميكنم اينقدر كه دوست ندارم ازم جداشي دوست دارم هميشه بغلم باشي محكم ببوسمت و بوت كنم از خدا ميخوام هميشه سالم و سر زنده و شاداب و موفق و محكم و مرد باشي دوستت دارم مامان جون . ...
19 شهريور 1391

بام تهران

سلام فرشته مامان جمعه برديمت بام تهران خيلي خيلي هوا خوب بود و شما هم كلي دويدي البته با همراهي من اينقدر خنديدي و دويدي كه برگشت به خانه ساكت بودي با اتوبوس رفتيم بالا و خودمون اومديم پايين خيلي خيلي خوش گذشت شام هم بيرون خورديم و از اينكه شما اينقدر خوشحال و شاد بودي من و بابايي كلي كيف كرديم . بابا جون ممنون كه ما رو بردي گردوندي .   راستي آقا طاها بهمن هم به كلمات جديدت اضافه شد .
19 شهريور 1391

لپ تاب

سلام ماماني با بابا رفته بوديم شهر كتاب تو شريعتي و واسه شما لب تاب خريديم كو چولو و شبيه لب تاب وقتي روشنش ميكني سريع خاموشش ميكني و ميگي گود باي و من كلي كيف ميكنم آخه شما لب تاب مامان رو دو تا از كليدهاشو در آوردي و گفتيم با خريد اين وسيله شما ديگه سراغ اين نمي آي ولي ديديم نه شما هر دو رو ميخواي عشقي من دوستت دارم ///////////////////////////
7 شهريور 1391

عمو مهربان و ورزش

سلام طاها جان من برنامه عمو مهربان رو ضبط كردم و وقتي موقع ورزش كردنش ميشه و عمو ميگه دستا جلو دستاتو مشت ميكني و ميدويي و وقتي ميگه آهسته بدو يه پاتو آروم مياري بالا و اينقدر قشنگ آهسته ميدويي كه نگو مامان مني ديگه عشق مني ديگه تازه پسرم ياد گرفته اگه زمين آب بود روش نره و منو صدا ميزني تا پاك كنم و بعد مياي تو آشپزخونه ماماني باهوشي ماشاالله خلاصه طاها گل گلاب .................. ...
7 شهريور 1391

عمو پورنگ و امير محمد

سلام عشقم گلم برنامه هزار و شصت و شونزده از شبكه 2 كه عمو پورنگ و امير محمد مجريشن اينقدر برنامه شون رو دوست داري كه وقتي شروع ميشه امير محمد شعر علي رو ميخونه تو هم ميگي علي و وقتي ميگن ده بيست تو هم سريع ميگي و يه تيكه از شعرش ميگه اين خونه رو ما ساختيم چقدر قشنگه به به تو سريع ميگي به به خيلي كيف ميكني باهاشون جيغ و دست ميزني خوشحالم كه پسرم اينقدر شاده ميبوسمت مامانم . ...
7 شهريور 1391

ده تا

سلام الهي مامان فدات بشه دور چشاي خوشگلت بگردم طاها جونم داشتي شير ميخوردي مامان بهت گفت مامان رو چند تا دوست داري ده تا تو هم خنديدي گفتي ده تا گفتم بابا رو چند تا دوست داري بازم گفتي ده تا اينقدر قشنگ ميگي كه اينگار دنيا رو بهم ميدن الهي قربون شيرين زبونيت بشم من مامان جون دوستت دارم يه عالمه
7 شهريور 1391
1